مهدیس صادقی پویا

فمینیسم انقلابی

آدری لرد: زن سیاه لزبینی که در شعرهایش پدیدار می‌شود

ترجمه: مهدیس صادقی پویا

«سکوتمان، حامی‌مان نخواهد شد»

هشتم اکتبر، روز جهانی لزبین است که بر پایه گفتگو پیرامون «فرهنگ لزبین»، نام‌گذاری شده است. منابع مختلف، هر یک، داستانی متفاوت از چرایی نام‌گذاری این روز دارند، اما اکثراً متفق‌القولند که این روز از هشتم مارس سال ۱۹۹۰ آغاز شد، هنگامی که لزبین‌های نیوزیلند، یک راهپیمایی اعتراضی را در دل تظاهرات روز جهانی زنان، برنامه‌ریزی کردند.

آدری لرد، شاعر و ادیبی لزبین است که فارغ از آثار ادبی، به سبب فعالیت‌های چشم‌گیرش در حوزه زنان و لزبین‌ها، به خصوص زنان و لزبین‌های رنگین‌پوست، شناخته شده است.

به همین مناسبت، متن پیش رو، ترجمه‌ای از مطلبی است که در وب‌سایت poetryfoundation درباره این کنشگر و شاعر لزبین نوشته شده است. در انتها، نیز یکی از اشعار مشهور وی، خواهد آمد:

آدری لرد که خودش را «سیاه‌پوست، لزبین، مادر، مبارز و شاعر» معرفی می‌کند، زندگی شخصی و حرفه‌ای خود را در راه مبارزه با نژادگرایی، جنسیت‌زدگی و هم‌جنس‌گراهراسی صرف کرد. لرد در نیویورک، از والدینی که از مهاجران هند غربی بودند، زاده شد و تا زمانی که از دبیرستان هانتر فارغ‌التحصیل شود و نخستین شعر خود را در مجله Seventeen، در حالی که هنوز دانش‌آموز بئد منتشر کند، در مدارس کاتولیک تحصیل می‌کرد. لرد از ابتدای شعر درباره زنان سیاه‌پوست نویسنده اظهار می‌دارد: «عادت به شعر گفتن داشتم. شعر می‌خواندم و حفظشان می‌کردم و هنگامی که مردم از من درباره این که روز گذشته چه کارهایی کرده‌ام و احوالم چطور است، می‌پرسیدند، شعری را از بر برایشان می‌خواندم که در آن جمله‌ای یا خطی بود که دوست داشتم با آنان به اشتراک بگذارم. به عبارت دیگر می‌توانم بگویم که از طریق شعر با دیگران ارتباط می‌گرفتم. و این که زمانی نمی‌توانستم شعری بیابم برای بیان چیزها، خود موجب شد تا به شعر گفتن روی بیاورم. در آن زمان، دوازده یا سیزده ساله بودم.»

لرد، مدرک کارشناسی خود را از کالج هانتر و کارشناسی ارشدش را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد و سپس مشغول حرفه کتابداری در مدارس عمومی نیویورک در دهه ۶۰ شد. او و همسرش، ادروارد رولینز، که یک مرد سفیدپوست گی بود، دارای دو فرزند شدند و در سال ۱۹۷۰ از یک دیگر طلاق گرفتند و در سال ۱۹۷۲ بود که لرد، شریک زندگی همیشگی‌اش، فرانس کلایتون را ملاقات کرد و به عنوان شاعر مدعو مدرس، همکاری با کالج توگالو Tougaloo را آغاز کرد.

تجربیات او در تدریس و آموزش -در کنار موقعیت او به عنوان یک زن سیاه‌پوست و کوییر در جامعه دانشگاه سفید- زندگی و حرفه او را تغییر شکل داد. در واقع مشارکت لرد در نظریات فمینیستی، مطالعات انتقادی نژاد و نظریه کوییر، تجربیات شخصی او را با اهداف گسترده‌تر سیاسی در هم آمیخت. لرد، خیلی زود، توانست درهم‌تنیدگی مفاهیمی مانند نژاد، طبقه و جنسیت را با یک‌دیگر توضیح داده و در این باره مقاله‌ای تحت عنوان «ابزار اربابان، خانه آن‌ها را نابود نخواهد کرد» به رشته تحریر در آورد.

مجموعه اشعار قدیمی و نخستین لرد شامل «شهرهای اولیه» در ۱۹۶۸، «بندهایی به خشم» در ۱۹۷۰، «از سرزمینی که مردم دیگری در آن زندگی می‌کنند» در ۱۹۷۲ که نامزد جایزه ملی کتاب شد، هستند. کارهای بعدی شامل «فروشگاه‌ها و موزه‌های نیویورک» در ۱۹۷۴، «ذغال‌سنگ» در ۱۹۷۶، «اسب شاخدار سیاه» در ۱۹۷۸ نیز شامل شعرهای بسیار قدرتمند اعتراضی هستند. لرد یک بار در توضیح این که گفته بود «من وظیفه‌ای بر عهده دارم»، توضیح داد که این وظیفه «صحبت کردن درباره حقایقی است که می‌بینم و به اشتراک گذاشتن نه فقط پیروزی‌هایم، نه فقط چیزهایی که احساس خوبی می‌دهند، بلکه به اشتراک گذاشتن درد، قدرت و اغلب، درد غیر قابل توصیف است». شعرهای آخر لرد اغلب از دفترچه‌های شخصی‌اش جمع‌آوری می‌شدند. توضیح پیدایش «قدرت»، شعری است که لرد پس از واقعه قتل یک کودک سیاه‌پوست توسط یک نیروی پلیس توسط وی، و هنگامی که وی خبر تبرئه شدن آن پلیس را شنید، سروده شد. وی درباره این شعر می‌گوید: «خشمی در من برانگیخته شد. اسمان به رنگ قرمز در آمد و احساس کردم بیمار شده‌ام. احساس می‌کردم می‌توانم اتومبیلم را به دیوار بکویم؛ به آدم بعدی‌ای که سر راهم سبز خواهد شد. جلوی خودم را گرفتم. دفترچه‌ام را درآوردم تا بتوانم کمی از این خشم از نوک انگشتانم را تخلیه کنم. احساساتم در آن لحظه بود که تبدیل به آن شعر شد.»

شعر لرد و در واقع «تمام نوشته‌هایش»، آن طور که در _زنان سیاه‌پوست نویسنده (۱۹۸۰ - ۱۹۵۰): یک انقلاب انتقادی_، توصیف می‌کند، «با شور، صداقت، ادراک و عمیق‌ترین احساسات گره خورده است. در جامعه‌ای که تمایل شدید به گروه‌بندی انسان‌ها دارد، لرد با به حاشیه راندن گروه‌هایی چون «لزبین» و «زن سیاه‌پوست» در زندگی‌اش مبارزه کرد. او در بسیاری جنبش‌های آزادی‌خواهی و حلقه‌های کنشگری هم‌چون موج دوم فمینیستی، حقوق مدنی، جنبش مدنی سیاه‌پوستان و مبارزات برابری‌طلبانه ال.جی.بی.تی.کیو LGBTQ (دگرباشان جنسی و جنسیتی)، عضوی فعال بود. شعر لرد به خصوص به سبب قدرت مطالبه‌گری عدالت اجتماعی و نژادی و هم‌چنین تصویرسازی از سکسوالیته و تجربه کوییر بسیار شناخته شده است. وی در یکی از مصاحبه‌هایش با چارلز ه. روول در Callaloo در این باره چنین می‌گوید: «سکسوالیته من، بخشی از آن چیزی است که هستم و شعر من از نقطه تقاطع خودم و جهانی که زندگی می‌کنم، سرچشمه می‌گیرد.

لرد در کنار نظم‌هایی که می‌سرود، نثرسرا نیز بود. شرح او از تلاشش برای مقابله با سرطان پستان و برداشتن پستان‌ها، به نام «دفترچه خاطرات سرطان» که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد، یکی از آثار مهم درباره روایت‌های بیماری محسوب می‌شود. بازگویی این تحول شخصی، وی را بر شرح سکوت پیرامون موضوعات بیماری، سرطان و تجربه زیسته زنان از این مسائل متمرکز کرد. برای مثال، لرد درباره تصمیمش مبنی بر عدم استفاده از پروتز پستان، پس از انجام عمل جراحی برداشتن پستان در این کتاب می‌گوید: «پروتز آرامشی پوچ از این که ‘هیچ کس متوجه این تفاوت نخواهد شد’ ارائه می‌دهد. اما تفاوتی در این میان وجود دارد که من دوست دارم آن را تصدیق کنم، چرا که زندگی‌اش کرده و از آن جان سالم به در برده‌ام و می‌خواهم توانایی انجامش را با هر زن دیگری تقسیم کنم. اگر می‌خواهیم این سکوت را تبدیل به کلام و عمل کنیم، نخستین قدم آن است که تمام زنانی که عمل برداشتن پستان را انجام داده‌اند، برای هم مشاهده‌پذیر باشند.»

رمان جدید لرد در سال ۱۹۸۲، به نام «زامی، املای جدید نام من»، آن طور که ناشرش آن را توصیف کرده، نوعی بیومیتوگرافی (ترکیبی از افسانه، داستان و بیوگرافی) است. «بیگانه خواهر: مقالات و سخنرانی‌ها» در ۱۹۸۴، مجموعه‌ای از نثرهای غیرداستانی لرد است که تبدیل به یکی از متون مرجع در مطالعات سیاه‌پوستان، مطالعات زنان و نظریه کوییر شده است. مجموعه مقالات دیگری از او که پس از مرگش منتشر شده به نام «انفجار نور» در ۱۹۸۸، جایزه ملی کتاب را نیز از آن خود کرده است. «مجموعه اشعار آدری لرد» نیز در سال ۱۹۹۷ به انتشار رسیده است.

لرد و یکی از نویسندگان همکارش در سال ۱۹۸۱، نشریه‌ای تحت عنوان Kitchen Table را تأسیس کردند که مخصوص زنان رنگین پوست بود و به انتشار آثار فمینیست‌های سیاه‌پوست اختصاص داده شده بود. وی خیلی زود، تبدیل به صدای زنان سیاه‌پوست آفریقای جنوبی ستم‌دیده در رژیم آپارتاید افریقای جنوبی شد و جامعه «خواهرانگی در حمایت از خواهرانمان در آفریقای جنوبی« SISA را تأسیس کرد و مابقی عمر خویش را در این راه صرف کرد. لرد همواره در کارهایش، دغدغه تفاوت‌هایی را داشت که زاییده جامعه بودند و از آن‌ها به عنوان ابزاری برای به حاشیه و انزوا راندن افراد استفاده می‌شد. دغدغه‌ای که محدود به ایالات متحده آمریکا، بلکه دغدغه‌ای جهانی برای وی بود. همان‌طور که آلیسون کیمیچ در نویسندگان فمینیست می‌نویسند: «یک زمینه ثابت همواره در تمام آثار لرد، داستان و غیر داستانی، تکرار می‌شود. این کنشگر شاعر فمینیست سیاه‌پوست لزبین، دائماً به خوانندگانش یادآور می‌شود که آن‌ها در حال نادیده‌انگاری تفاوت‌های انسان‌ها به خاطر منافعشان هستند… در ازای آن، لرد پیشنهاد می‌کند که بهتر است تفاوت‌ها را ‘تجلیل کرده و به منظور رشد از آن‌ها استفاده کنیم.

جوایزی که آدری لرد در طول زندگی‌اش دریافت کرد، شامل یک بورسیه تحقیقاتی از National Endowment for the Arts. وی هم‌چنین استاد زبان انگلیسی در کالج جان جی John Jay و شاعر منتخب نیویورک در سال‌های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ بود. شعر مبارزه Warrior Poet، اثر الکسیس دو وو که در سال۲۰۰۶ منتشر شد، اولین بیوگرافی کامل از زندگی آدری لرد است.

در ادامه، ترجمه یکی از اشعار آدری لرد تحت عنوان «بازآفرینش»، Recreation خواهد آمد:

گرد یک‌دگر که بیاییم

بهتر هم کار خواهیم کرد

هنگامی که تن‌هایمان را با کاغذ و قلم آشنا کنیم

دیگر نه سود و نه اهمیت آن چه که بنویسیم یا ننویسیم

جایی در این میان نخواهد داشت

هنگامی که تن تو میان دستان من بلغزد

آن گاه باید پاره شدن بندها را به انتظار بنشینیم

تو مرا در تقابل با ران‌هایت خلق خواهی کرد

مملو از تصاویر مرتفع

از سرزمین واژگانمان رخت بر خواهیم بست و

تن من، شهوت تو را در شعری که از من گفته‌ای، خواهد سرود

لمست می‌کنم و گرفتار نیمه‌شب می‌شوم

و این چنین، ماه در گلویم آتش می‌گیرد

در پی اینم که شهوتت شکوفه کند

تو را من ساخته‌ام و به اندرونی این سازه، خواهم کشیدت

Photo by Robert Alexander/Getty Images