مهدیس صادقی پویا

فمینیسم انقلابی

سکس و قدرت: مبانی جنسی فمینیسم رادیکال/ قسمت دوم

نویسنده: الیکس کیتس شولمن

ترجمه: مهدیس صادقی پویا

“سکس و قدرت: مبانی جنسی فمینیسم رادیکال”، عنوان مقاله‌ای است از الیکس کیتس شولمن Alix Kates Shulman، نویسنده آمریکایی و یکی از فعالان مشهور رادیکال در موج دوم فمینیسم. شولمن در این مقاله هم‌چنین به چگونگی بسط و گسترش مفاهیم فمینیستی و مطالبات زنان در بستر جنبش رهایی‌بخش زنان می‌پردازد؛ این که “ما فمینیست‌ها چگونه ما شدیم” و این “ما” چگونه قدرتمندتر و گسترده‌تر شد:

… آن چه که این مباحثات [پیرامون مسائل جنسی] را با قدرت بیش‌تری پیش می‌برد این بود که همگی ما باور داشتیم که این جریان به مثابه چراغی است که در کل جهان روشن شده باشد. و تمام تجربیات ما را به ناگاه مشاهده‌پذیر کرده است؛ گویی تمام تیرگی‌ها و تجربیات ترسناکی که همگی در زندگی‌هایمان چشیده بودیم، به یک‌باره توسط این نور قدرتمند در بر گرفته شدند. سکس، یک موضوع اصلی و پراهمیت بود که ما دوباره و بی‌وقفه بدان پرداختیم؛ و همین که شروع به صبحت درباره شخصی‌ترین عواطف و احساسات‌مان کردیم، متوجه شدیم که تمامی تجربیات و زندگی‌های ما که به نظر متفاوت می‌رسیدند، تا چه اندازه به یک‌دیگر شبیه و مرتبطند.

از آن‌جا که درباره هر موضوعی که صحبت می‌کردیم، ارتباطی به مباحثات ما داشت، فهمیدیم که می‌توانیم در تحلیل‌هایمان درباره مسائلی صحبت کنیم که به زندگی زنان مرتبط بودند: سکس، طبقه، کار، ازدواج، مادری، نقش‌های جنسیتی، کارِ خانه، سلامتی، آموزش، تصاویر، زبان- تمامی این جنبه‌های زندگی زنان به جنس‌گرایی (جنسیت زدگی Sexism) آلوده بود. جنبشی که نقشه‌اش را در سر داشتیم، قرار بود تمام این‌ها را تغییر دهد.

بررسی اجمالی فعالیت‌هایی که در سال‌های اولیه جنبش رهایی‌بخش زنان صورت گرفته بود- فعالیت‌های اولیه‌ای که توسط تعداد انگشت‌شماری از زنان مشتاق، مثلاً ۱۰۰ زن در سال ۱۹۶۷ که تا سال ۱۹۷۰ به هزاران زن رسید - نشان‌دهنده اهمیت تحلیل‌های جدید فمینیستی پیرامون مسائل جنسی در تلاش جمعی ما برای دست‌یابی به عدالت است. در سال ۱۹۶۷ نخستین گروه‌های کوچک شروع به افزایش آگاهی در این زمینه کردند. تا سپتامبر ۱۹۶۸، این جنبش نوپا به این نتیجه رسید که می‌تواند نخستین تظاهرات ملی‌اش را سازمان‌دهی کند: حدود ۶۰ فمینیست که اغلب از نیویورک دور هم جمع شده بودند، به آتلانتیک سیتی رفتند تا علیه مراسم “دختر شایسته آمریکا” دست به اعتراض بزنند و نشان دهند که زنان چگونه به شکلی تحقیرآمیز به عنوان اُبژه‌های جنسی نگریسته می‌شوند. در بالکن سالن همایشی که این مراسم برگزار می‌شد، این زنان بَنِری به پا کردند که تنها رویش نوشته بود: آزادسازی زنان Women’s Liberation. بیرون از سالن و در مسیر اصلی منتهی به آن نیز، تظاهرکنندگان یک گوسفند زنده را به عنوان دختر شایسته آمریکا، تاج‌گذاری کرده، و یک سطل زباله نمادین را تحت عنوان “سطل زباله آزادی” مملو از وسایلی کردند که ابزار “شکنجه” زنان می‌نامیدند. وسایلی مانند: فرزن مو، پستان‌بند، کْرست‌های کمری و کفش‌های پاشنه‌بلند. آن‌ها در طی این مراسم تنها با گزارش‌گران زن صحبت کردند و با برگه‌ها و پوسترهایی که در دست داشتند، از روبه‌روی آنان رد شدند. یکی از بهترین پوسترها، کپی فوق‌العاده‌ای از تبلیغ یکی از رستوران‌های معروف استیک بود، در حالی که زنی برهنه را نشان می‌داد که قسمت‌های مختلف بدنش با اسامی قسمت‌های مختلف گوشت گاو نام‌گذاری شده بود. این مراسم یکی از مصادیق بارز این بود که چگونه زنان تبدیل به اُبژه‌های جنسی شده‌اند، اما غیر قابل تصور هم بود که آن چه که این زنان در سر داشتند، به درستی فهمیده نشود. بسیاری از تماشاگران مراسم و روزنامه‌نگاران از این تظاهرات برآشفته شدند. بعد از این مراسم بود که فمینیست‌ها معروف شدند “به دیوانگانی که پستان‌بندها را می‌سوزانند”؛ با این که هیچ پستان بندی سوزانده نشد! آن چه بیش از همه در این تظاهرات خوشایند بود، توجه به ارزش‌گذاری زنان بر اساس جذابیت‌های جنسی‌شان بود که موجب می‌شد مردم فکر کنند که تظاهرکنندگان احتمالاً باید زن‌های زشتی باشند که تنها به سبب حسادت به زنان رقیب در مراسم انتخاب دختر شایسته آمریکا، آن‌جا دور هم جمع شده‌اند؛ زنانی که می‌خواهند زیبا و جذاب باشند، اما نمی‌توانند!

در بهاری که پس از آن از راه رسید، نخستین سخنرانی عمومی مربوط به حق پایان دادن خودخواسته به بارداری توسط بخشی از جنبش ‌رهایی‌بخش زنان که Redstocking نامیده می‌شد، برپا شد که طی آن، زنان با جزئیات کامل، توصیف کردند که چرا می‌خواهند و چرا باید حق پایان دادن خودخواسته به بارداری را داشته باشند. این حرکت، تابوی بزرگی را شکست و بحث‌های پر شور بسیاری را در فضای عمومی ایجاد کرد که البته هنوز هم ادامه دارند. باور این که در آن زمان کشور چقدر از چنین حرکتی برآشفته بود، سخت است. آن چه در دل ممنوعیت پایان دادن خودخواسته به بارداری (و کنترل باروری) نهفته است، این است که سکس زنان خارج از چارچوب تولید مثل، پذیرفته نیست و باید مورد تنبیه قرار گیرد. در همین زمان یک ستون‌نویس، مقاله‌ای نوشت تحت عنوان: “[زن] تفریح کرده، حالا هزینه‌اش را می‌پردازد”. (به همین شکل در سخنرانی‌هایی که پیرامون مقوله تجاوز نیز صورت گرفت، تأکید شد که هنگام تحلیل تجاوز، غیر از خشونت و نفرتی که در این عمل وجود دارد، به رسم “سرزنش قربانی” توسط جامعه، سکشوالیتی زنانه در تجاوز مسئول و مقصر شناخته می‌شود- و این مسئله خودش را در قوانین، روند دادرسی و سابقه جنسی قربانی نشان می‌دهد. آن چه که در مباحث مربوط به پایان دادن خودخواسته به بارداری، جدید بود، این بود که زنان با صحبت درباره احساسات، تجربیات، و دردهایشان، مسئله پایان دادن خودخواسته به بارداری را به مسئله آزادی زنان پیوند می‌زدند؛ آن چه که بعد از مباحث مربوط به کنترل باروری، به صورت عمومی مطرح نشده بود. در واقع، آن چه که این مباحثات Redstocking را پیش کشید، جلسه بررسی قانونی‌ای بود حول محور این موضوع؛ جلسه دادرسی‌ای متشکل از چندین متخصص: ۱۴ مرد و یک زن؛ یک راهبه. زنان عضو Redstocking اعلام کردند که وقت آن رسیده که از “متخصصین واقعی” نظرخواهی شود: زنان.

آن سال‌ها شاهد گسترش اقدامات گسترده‌ای بودیم؛ از “سوت زدن در وال استریت” که در آن فمینیست‌ها در اقدامی اعتراضی در وقت نهار به مردان تکه‌های جنسی می‌انداختند، تا اعتراض به نمایشگاه ملی عروس که توسط گروه WITCH برگزار شد، و هم‌چنین برگزاری جلسات رسمی توسط فمینیست‌های رادیکال نیویورک، به منظور بررسی‌های قانونی و رسمی پیرامون کارگری جنسی. خشونت‌هایی که توسط عابرین به تظاهرکنندگان ابراز شد نیز اغلب، خشونت‌های جنسی بودند. ما توسط آن‌ها فاحشه، هرزه، هیولا و از این دست لقب می‌گرفتیم.

در سال ۱۹۶۹، ائتلافی از گروه‌های فمینیست دست به تحصنی در دفاتر مجله Ladies Home زدند تا موفق شدند ۲۰ صفحه از مجله را به منظور ترویج ایده‌های فمینیستی به مخاطبان وسیع زن مجله از آن خود کنند. من به کمیته‌ای پیوستم که مقاله‌ای درباره سکس نوشت. ویرایشگران مجله، چاپ بسیاری از مقالات را تحمل کردند، اما این مقاله حول محور سکس، آنان را آشفته کرد. - چرا که در بخش‌هایی از آن درباره لزبین بودن نیز سخن گفته شده بود، و البته که دلیل این آشفتگی، این بود که این مقاله پیرامون مباحث خصوصی و عمومی، شخصی و سیاسی با محوریت سکس با شفافیت تمام نوشته شده بود. اواخر سال ۱۹۶۹، نخستین کنگره اتحاد زنان Congress to Unite Women در نیویورک سیتی و با حضور بیش از ۵۰۰ زن برگزار شد. در همان سال کتاب “The Doctor’s Case Against the Pill، اثر باربارا سیمَن منتشر شد. پس از آن در سال ۱۹۷۰، کتاب “سیاست‌های جنسی” اثر کیت میلت، “دیالکتیک جنس” اثر شولامیت فایرستون، و متون و جزوات دیگری که در مجلات جنبش منتشر و پخش شدند، چون: “خواهری قدرتمند است”، اثر رابین مورگان، “صدای جنبش رهایی‌بخش زنان”، اثر لسلی تانر، “آزادی زنان: طرحی برای آینده” از سوکی استامبلر، و سال پس از آن، “زنان در جوامع سکسیست”، اثر ویویان گورنیک و بی. کی. موران و غیره، همگی، شامل مقالات مهمی درباره مسائل جنسی بودند؛ در آن زمان حجم عظیمی از مقاله، داستان، کتاب، کنفرانس، تظاهرات و مباحثه شکل گرفته بود. لزبین فمینیست‌ها شروع به تشکیل گروه‌های مجزایی کردند که مباحثی پیرامون ارتباط میان فمینیسم و لزبینیسم را مد نظر قرار می‌داد؛ در دومین کنگره اتحاد زنان در سال ۱۹۷۰، یک گروه لزبین فمینیست که به کنایه خود را Lavender Menace نام‌گذاری کرده بودند -اصطلاحی که بتی فریدان به لزبین فمینیست‌ها نسبت داده بود- جنبش را وادار کردند تا دیدگاه خود به لزبینیسم را مورد بررسی و بازرسی قرار دهد. جنبش خودیاری زنان، آن‌ها را تشویق می‌کرد تا بدن‌های خود و دیگران را چه از داخل و چه از خارج مورد بررسی قرار دهند؛ نه بدین سبب که از بار نادیده‌انگاری و شرم نسبت به بدن‌های خود بکاهند، بلکه بدین سبب که خود را از نهادهای پزشکی مردانه نیز نجات دهند. گروه فمینیست‌های رادیکال نیویورک و گروه‌های دیگر خارج از نیویورک، پس از نخستین سخنرانی Redstockingها درباره حق پایان دادن خودخواسته به بارداری، به طور مداوم سخنرانی‌هایی را پیرامون مسائل حساسی چون تجاوز، کارگری جنسی، ازدواج و مادری ترتیب می‌دادند. نظرات فمینیستی در هر جایی در حال گسترش بود و ما با هم ارتباطات بیش‌تری پیدا می‌کردیم و افراد جدیدی به جنبش اضافه می‌شدند. به نظر می رسید دیگر هیچ چیز نمی‌تواند متوقف‌مان کند…

Picture by: Bev Grant

از نخستین تظاهرات زنان علیه مراسم انتخاب دختر شایسته آمریکا